انگیزه بازیگری

انگیزه بازیگری

yekta honar

انگیزه-بازیگری

انگیزه بازیگری

گرچه بازیگری حرفه‌ای بسیار قدیمی و کاملاً شناخته شده است که قدمت آن به چند هزار سال می‌رسد، تعریف موقعیت بازیگر در جامعه همواره مشکل بوده است.

او نه در تعاریف مربوط به طبقه متوسط جا می‌گیرد، نه در گروه روشنفکران، زیر نه هیچ یک از غریزه های اقتصادی گروه اول را دارد، نه علائق پژوهشی گروه دوم را. به تعبیری می‌توان گفت که بازیگر به گروهی مخصوص به خود تعلق دارد.

 او هنرمندی سوای هنرمندان دیگر است،

هنرمندی است که به گونه‌ای منحصر به فرد از بدنش، روحش و صدایش به عنوان ابزار کارش استفاده می‌کند.

از این جهت موقعیت بازیگر در حرفه اش کاملاً روشن و تردید ناپذیر است، چرا که مسئولیت سنگین تعبیر و بیان محتوای نمایشنامه به عهده اوست.

اوست که به افکار نویسنده نمایشنامه هستی می بخشد و اوست که شخصیت هایی به ابعاد اُدیپوس، هملت، هدا گابلر، ژان‌دارک و ویلی لومن را بازی می کند.

انگیزه بازیگری

 این گزافه نخواهد بود اگر ادعا کنیم که بازیگر، به عنوان تعبیر کننده نمایشنامه، مهمترین عنصر تئاتر است.

به این جهت شاید تعجب آور نباشد که می‌بینیم افراد کاملاً متفاوتی، با شرایط بسیار مختلف، با سطح تحصیلی و گذشته‌ای بسیار متفاوت، بازیگری را به عنوان حرفه‌‌ خود انتخاب می‌کنند.

این افراد، که می‌توانند در تفکرات اجتماعی خود به شدت با هم متفاوت باشند، در اشتیاق بازیگری همانند یکدیگرند.

در حالی که این اشتیاق فوق‌العاده ممکن است ایشان را قانع کند که قدرت اجرای نقش را دارند.

و سرانجام بازیگر خواهند شد، چه بسا که موانع فلج کننده‌ای در سر راه خود داشته باشند که بازیگری را، اگر برایشان غیر ممکن نسازد، بسیار دشوار خواهد ساخت.

انگیزه بازیگری

خجول بودن، 

احساس عدم اطمینان، و اضطراب مشکلات مشترک بعضی از این افراد است، همان‌طور که نداشتن انضباط، ناآگاهی از آداب و سنت‌های این حرفه و عدم کنترل بدن مشکلات بعضی دیگر است.

این افراد ممکن است مانند ارواح سرگردان، وحشت زده و غیرعادی به نظر برسند، با این همه بلند پروازی آنان همچون منجنیقی ایشان را به داخل صحنه پرتاب می‌کند. بنابراین اجازه دهید از اول شروع کنیم.

من سعی خواهم کرد همه چیز را تا آنجا که ممکن است روشن کنم.

اجازه دهید با این گفته شروع کنم که سیستم استانیسلاوسکی یک نوع تکنیک بازیگری است.

البته تکنیک های بازیگری همیشه وجود داشته‌اند، اما این سیستم، با وجود اینکه در حدود یکصد سال پیش کشف و تنظیم شده است، مدرن ترین تکنیک این حرفه است.

انگیزه بازیگری

 دلیل استانیسلاوسکی، بنیان‌گذار تئاتر هنر مسکو، برای آفرینش تکنیک جدید یک ضرورت ساده تئاتری بود: شیوه‌های اجرایی قدیمی با انواع جدید نمایشنامه هایی که چخوف، ایبسن، استریندبرگ و دیگران نوشته بودند، همسازی نداشت.
در ایالات متحده آمریکا، سیستم استانیسلاوسکی که به نام (( متد ))شهرت یافت، بنا به دلایلی به سرعت توسط بسیاری از بازیگران تحریف شد.

نویسندگان ستون شایعات روزنامه ها نویسندگان مجلات نیز به این درک نادرست دامن زدند، تا آنجا که تماشاگران توسط تئاتر به این باور کشیده شدند که حرفه بازیگری از گروهی بازیگر،

که از شدت هیجان کلمات را غیر واضح ادا می کنند و چه بسا آب دهانشان نیز به بیرون می‌پرد تشکیل شده است که به اصطلاح (( احساس واقعی )) خود را به نمایش می گذارند،

حتی اگر هیچ ربطی به نمایشنامه نویس یا شخصیت‌های آن داشته باشد.
پس از مدتی اشتغال به بازیگری و کارگردانی در تئاتر های آمریکا، در سال ۱۹۳۴ این فرصت نصیب من شد که در پاریس به طور خصوصی با استانیسلاوسکی کار کنم. به شدت هیجان‌زده شدم و در بازگشت به آمریکا بر آن شدم تا این تجربه فوق العاده را با دیگر بازیگران آمریکایی در میان بگذارم.

انگیزه بازیگری

همچنان به بازیگری ادامه میدادم ، شروع به کارگردانی و تدریس نیز کردم. سعی من بر این بود تا تکنیک استانیسلاوسکی را از این آشفتگی که به آن دچار کرده بودند، خارج کنم.

پیشه تدریس باید بر پایه و اساسی استوار باشد. روش تدریس من تنها بر افکار استانیسلاوسکی، بلکه همچنین بر این سیستم طبیعی که در دسترس است، بنا شده است.

بازیگری کاری است لجوج و خودسر که توجه دائمی و برنامه کار سختی را طلب می کند. نه اینکه این کار به نوابق و اختصاصی داشته باشد، نه، این کار برای افرادی است که قدم به قدم کار و پیشرفت می‌کنند.

با وجود اینکه هیچ دستورالعملی برای بازیگری نیست، این حرفه ای رشته اصولی پیروی می‌کند. نکات و تمرین هایی که در زیر می آیند، میتوانند برای شما کارساز باشند و شجاعت لازم را برای تلاش در دستیابی به پیشرفت و مهارت به شما بدهند.
قبل از هر چیز، شما باید خود را هنرمند بشمارید و کمبودهای خود را شناسایی کنید و بر آنها چیره شوید.

انگیزه بازیگری

برای بازیگر جوان ساده است که کارش را بد آغاز کند. بدبینی و تردید های زندگی روزمره از دست رفتن آرمان‌های هنری، فضایی از عدم احترام به ارزش‌ها خلق کرده است.

عادات نامناسب ، حقارت معیارها و عدم وسعت میدان دید، فرآورده‌های زمان ما هستند. به نظر می‌رسد که پایبند کردن خود به انضباط برای بازیگری امروزی دشوارتر از آن است که برای بازیگران نسل های قبل بود.

امروزه غالباً بازیگران چه از نظر جسمی و چه از نظر احساسی خرد شده پا به میدان می گذارند. به این جهت رابطه آنان با زندگی کاملاً فاقد حس و روح شده است.

به نظر می رسد که اصلاً نمی‌دانند کجا هستند و به کجا می‌روند. با این همه، بر اساس یک احتیاج بنیادی انسان، علاقه‌مند به گسترش شخصیت خود هستند.

انگیزه بازیگری

انگیزه بازیگری

 جرقه ای وجود دارد که می‌خواهد به شعله تبدیل شود. این جرقه باید زنده نگه داشته شود. بازیگر با کوشش بسیار می‌تواند رشد کند، از بی‌حسی و پوچی رهایی یافته، در زمانی نسبتاً کوتاه به بلوغ زیباشناختی دست یابد.

از آن مهمتر به آموزش درست می تواند استعدادهای خود را تا بیکران گسترش داده، عمق و طیف جدیدی در نقش‌های محموله خلق کند.
از بازیگر انتظار می‌رود که بر روی صحنه معجزه کند.
او باید شخصیتی بیافریند که شب های پیاپی تماشاگر را با خود درگیر کند.
تماشاگران فقط به این دلیل به تئاتر قدم می گذارند که لذت ببرند و به اعماق وجود انسان دست یابند که تکان داده شوند، که به تجربه‌ای هنرمندانه دست یابد.
بیش از هر چیز به این بازیگر است که به درون مخلوقات نویسنده به ظرایف و رموزی که محتوای افکار نویسنده را تشکیل می دهند نفوذ کند.
اولین مفهومی که بازیگر باید کاملاً بر آن تسلط یابد، مفهوم ساده است. بازیگری یعنی برداشتن مرزهای انسان. شما باید دیوارهای بین خود و بازیگران دیگر را فرو ریزید. این بر روی صحنه یک نوع احساس آزادی به شما میبخشد.

انگیزه بازیگری

Konstantin Stanislavski

بازیگر واسه خوابت ای خاص و تماشاگران می گوید:
(( من افکاری را به شما عرضه خواهم کرد ))
((من به شما رضایت خاطر خواهم بخشید))
(( من برای شما خواهم رقصید))
(( من از دردهای درونم با شما سخن خواهم گفت))
همه اینها نوعی هدیه کردن هنرمندانه چیزی به دیگران است.
عشق ورزیدن به تماشاگر است. اما برای این عشق ورزیدن، شما باید به شیوه جدیدی فکر و رفتار کنید.
بین حقیقت زندگی و حقیقت تئاتری تفاوت وجود دارد و شما باید بیاموزید که این دو را با هم مخلوط نکنید.

شما می آموزید که چگونه خود را در ابعاد وسیع تری بیان کنید. شما افکار والای نویسنده را متجلی خواهید کرد. زیرا که ((انسان بی انتهاست)) و به نحوی بی انتها با افکار متفاوت درگیر خواهد بود.

شما نیز بخشی از این درگیری بی انتها هستید. شما باید به فراسوی خود بروید. در قرن بیستم، از آنجا که زبان ما به شدت مدرن است، خود، کلمات خود را حس نمی کنیم. افکار ما در کلماتی گنجانده نمی‌شوند که توجه مردم را جلب کنند.
ما در برهه ای از تاریخ زندگی می‌کنیم که انتقال افکار دشوار است.
اما بازیگر باید، در بالاترین حد ممکن، این انتقال را انجام دهد. او باید در هر دو زمینه کلمات و افکار، تسلطی فوق العاده داشته باشد.

انگیزه بازیگری

مرجع معرفی بهترین آموزشگاه های بازیگری در ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *