توانایی بازیگر بر حرکات و واکنش های طبیعی نقش چگونه در آزادی جسمانی سازمان میابد

آموزش حرفه ای بازیگری

تکنیک ها و فنون بازیگری در سینما

توانایی بازیگر بر حرکات طبیعی نقش و واکنش های حقیقی اُرگانیزم چگونه در آزادی جسمانی سازمان میابد

آزادی جسمانی استانیسلاوسکی )

در بخش پیش به روشنی دریافتیم که چگونه تشنج ها و فشارهای جسمانی بازیگر بازدارنده ی هرگونه زیست درونی وروانی حقیقی نقش میشود اکنون در کوتاه سخن به نقش چیرگی آگاهانه تا مرز کنترل ناخودآگاهانه بر ارگانیزم خواهیمپرداخت.

بازیگر در رویارویی با ویژگی های نمونه وار نقش و اجرای آن ها برای اینکه به رسم عادت یا بر اثر زایش هیجان ها اضطراب ها بی تابی ها و ده ها آشفتگی مرموز ذهنی به تحریکات و حملات زیانبار عضلانی گرفتار نشود نخست بایدخویشتن را در (دایره ی خلاق تمرکز) کاراکتر نقش قرار دهد آنگاه اگر باز سنگینی و گرفتگی و آزردگی گریبانگیر عضلاتوی شد باید بیدرنگ و پی گیرانه عضلات خویش را آزاد سازد و به آرامش طبیعی دست یابد.

استانیسلاوسکی این تلاشرا یعنی آزاد ساختن و به آرامش رسیدن را (کنترل) می نامد. (کنترل) محرکی مشروط است که هرگاه بازیگر آن را به یادآورد واکنش آزادی و رهایی عضلات انجام میپذیرد.

و هر چه این عمل تکرار شود به گذشت زمان در بازیگر – حتی بدون یادآوری و بیان آن انگیزه ی مشروط جریانی غیر ارادی و نامشروط همه ی کشش ها و پیچش های جسمانی وی را آزادمی سازد و در نتیجه بازیگر حتی در اوج زیست هیجانی نقش بی اندیشیدن به عضلات و اندام خویش در آرامش کامل بهآفرینش خواهد پرداخت.

بنابراین(کنترل)آوایی نامرئی در دستکاه مرکزی عصبی بازیگر است که تارهای عصبی آن ها رابه عضلات می رسانند تا اندام ها از خطر کج روی رهانیده شوند.

در این میان نیک میدانیم که مغز و ملیاردها سلول عصبی در سراسر زندگی انسان برای حفظ ارگانیزم و تنظیم دستگاههای اجرایی وایجادتعادل درآن و گرد آوری و آموزش هر آنچه در پیرامون نو و تازه است.

همواره به تکاپو میپردازند و بر اثرنیاز و تکرار به تلاش هایی غیر ارادی تبدیل میشوند.

بنابراین بازیگر توان آن را دارد که بسیاری از اعمال خویش را به ویژهجریان(کنترل)را به ساختمان پیچیده ی مغز وا گذارد و اطمینان یابد که دستگاه عالی عصبی خواستهای وی را در رهانیدن عضلات از زیر فشار و حمله های زیانبار درست بر آورده خواهد ساخت.

لازم به تکرار و نیز در خور دقت است که جریانکنترل باید پیوسته در بخشی از ضمیر ناخودآگاه بازیگر جای گیردو نیز در راستای زایش واکنش های نامشروط و غریزیقرار گیرد.

یعنی همانگونه که کودکان هنگام استراحت یا حتی در بسیاری از بازی های دشوار جسمی از حرکات پر نرمشو شگفت انگیزی-به طور غریزی بر خوردارند بازیگران نیز باید بیاموزند که به گونه ای خستگی ناپذیر (نه تنها در تمرین هابلکه در تمام لحظه های زندگی ) از راه عادت و پذیرش درونی همواره بر ارگانیزم خویش نظارت داشته باشند تا در حصولآزادی کامل عضلانی و رهایی از هرگونه فشار نابایسته به مرحله ی نا خودآگاهی رسند.

در غیر این صورت ناگفتهپیداست که آنان در صحنه لحظه های گرانبار بسیاری را از دست خواهند داد و به جای اندیشیدن و تمرکز در زوایایاندیشه ی اصلی و عمل سراسری نقش فقط به درگیری های جسمی و تکاپوهای ذهنی بی ارج خواهند پرداخت.

از سوی دیگر لازم به گفتن است برخی از بازیگران درآغاز تمرین های مربوط به (کنترل) با وجود پایداری و پشتکار وپی جویی شان ممکن است به هیچ روی نتوانند به آفرینش پردازند.

این امری طبیعی است زیرا به روشنی پیداست که درآغاز چنین تلاشی تمامی تمرکز آنان تنها در راستای تبدیل شعور به غریزه یا جایگزینی غیر ارادی بر ارادی و نیز وا داشتنجریان (کنترل)به حرکتی درونی و مکانیکی سازمان میابد و حتی گمان می رود به گیجی و سر گشتگی زود گذر دچارشوند که پس از تمرین های بسیار خود به خود ترک خواهد شد.

پیداست که اگر این سر گشتگی در بازیگر همیشگی وماندگار باشد بی گمان سر چشمه ای دیگر دارد.

به طور نمونه در مثالی که در بخش پیشین از یادداشت های هنر پیشهآوردیم شاهد بودیم هنگامی که به انگشتان دستش فشار وارد می آورد وی قادر به بازداشتن و پیشگیری آن در نقاطدیگر بدن نبود و در نتیجه دست و شانه و بخشی از گردنش نیز منقبض میشد و سپس از کار می افتاد.

بی گمان دو انگیزه سبب این نابه سامانی شده است نخست نبود آگاهی از نقش(کنترل) و دیگری کمبود(توجیه زیستی) نقش که در شرح واپسین به آن خواهیم پرداخت به حر حال بایسته تر میبود که بازیگر در روند پرورش هنرپیشگی خویش همچنین در جریانرشد نقش به رشته ای از تمرین های منظم رهایی و نرمش عضلانی میپرداخت بدین نمونه:

<چه میکنم؟…نشسته ام- میخواهم گیتار بنوازم…بسیارخوب-اکنون عضلاتم را بررسی کنم… چرا همه ی سنگینی بدنمبه پنجه ی پای راستم منتقل گشته است؟… باید این سنگینی را از بین ببرم… اما در اینجا چرا ستون فقراتم خمیده و کجو کوله است؟…باید در راحتی آن فایق آیم… چرا دسته ی گیتار را مثل خرچنگ چسبیده ام؟

…رهایش کنم…چرا؟…رها…چرا؟…رها…چرا؟…>

در پی اینگونه تمرین ها هر گاه بازیگر تشنج و کششی در بخشی از ارگانیزم خویش یافت و بدین سان آن را رها ساختبی درنگ فشارهای تازه تری نیز خود نمایی میکنند و همین سبب میشود که وی از راه دیگری نیز یعنی کوچک و کوچک ترکردن دایره ی تمرکز جسمانی کنترل بیشتری بر حرکات بیرونی خویش داشته باشد.

چگونه؟

همانطور که میدانیم بازیگرمیتواند فعالیت ذهنی خویش را به گونه ای آگاهانه بر هر چیزی مانند اشیاء خاص رخدادهای خاطره انگیز یا حتی جسمخویش وابندد و هرچه این محیط دید درونی یا گسترده ی دایره ی تمرکز فشرده تر و محدود تر باشد بی گمان امکانانحراف هم کمتر است.

به دیگر سخن اگر بازیگر در تنگنای دایره ی تمرگز مورد نظرش فقط نوک بینی یا لبهای خود را جایدهد دیگر هیچگاه به شکم پا شانه دست و ستون فقرات بدنش نمی اندیشد و همین سبب میشود که آنها بی مزاحمتبه گونه ای طبیعی و غریزی به استراحت پردازند یا تنها فعالیت های بایسته را انجام دهند.

از تمرین های ثمر بخشی کهدر مورد رهایی عضلانی در خور ذکر است میتوان تمرینی زیر عنوان <دایره ی تمرکز جسمانی>را مثال آورد:

(روی زمین به پشت دراز بکشید<طاقباز>…در چند ثانیه همه ی عضلات بدنتان را به سختی منقبض کنید… آنگاه به آرامی آنها راآزاد سازید… سپس با دقت بسیار از نقطه ای – به طور مثال ازانگشتان پا- به وارسی اندام ها بپردازید و از فشار و گرفتگی رهاسازید… این کار را به ترتیب به ماهیچه های ساق پا زانوهاماهیچه های ران دنبالچه ماهیچه های شکم قفسه سینه انگشتاندست بازوها شانه ها عضلات گردن کتف ها ستون فقراتفک ها لب ها و غیره نیز انجام دهید… همواره اندام های آزاد شده یپیشین را کنترل کنید که مبادا باز دوباره منقبض شوند… اینک باحفظ همین آزادی روی تهیگاه به آرامی بنشینید- باید توجه داشتکه تنها عضله های لازم منقبض شوند و نه بقیه و باز بهوارثی پردازید… آنگاه روی دو پا بلند شوید قدم بزنید بدویدخم شوید…برای پرورش و حفظ تعادل نیز میتوان بی فشار بههیچ بخش از بدن روی نوک پنجه ی یک پا نشست یا ایستادهمچنین میتوان روی یک چوب نازک به راحتی نشست و هیچگاههم از وارسی در رهایی عضله ها دست نکشید.)

گمان می رود برخی از بازیگران حتی بعضی از پرورش یافتگان سیستم استانیسلاوسکی دچار نا پی جویی و این سادهاندیشی شوند که با یک ماه یا چند ماه تمرین میتوان به نتیجه ی دلخواه رسید یا حتی تا مرز این نا امیدی رسند که اینروش هم اثری در رشد تکنیک بازیگری نمیبخشد. حال آنکه این ها نوعی آسان جویی بیش نیست.

زیرا یک بازیگر ماهر وآگاه در تمام لحظه های زندگی خود از راه رفتن و دویدن گرفته تا حرکات پیچیده و ترکیبی جسمانی همواره تلاش میورزدو پی در پی به تمرین میپردازد که تا در آسودگی کامل و هماهنگی جسمانی قرار گیرد و حتی میکوشد در کارگاه هنرپیشگی از نرمش ها و تمرین های مربوط به حرکات موزون بیشترین بهره را ببرد و پیش از هر چیز برای ایجاد و آفریدنتمرکز هماهنگی درونی و برونی آزادی کامل جسمانی توانایی در تعادل بدن و نظم و زیبایی به کار پردازد تا بتواند در آیندهبا اندامی پرورش یافته و کارآی در نقش های گوناگون به انتقال ظریف ترین احساس ها هیجان ها اندیشه ها و اعمالحقیقی دست یابد.

سینما – تلویزیون – تئاتر – تست بازیگری – فراخوان بازیگری – آموزش بازیگری – کلاس های بازیگری – دوره های بازیگری – فیلمسازی – فیلمنامه نویسی – کارگردانی – هنرهای نمایشی –

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *